ابنعبدالحکم ابوعبدالله محمد بن عبداللهابوعبدالله محمد بن عبدالله، معروفترین فرزند عبدالله بن عبدالحکم، یکی از شخصیتهای ابنعبدالحکم میباشد؛ اِبْنِعَبْدُالحَکَم، عنوان افراد خاندانی از مورخان، فقیهان، محدثان و پیشوایان مذهبی مصر است که در سدههای ۲ و ۳ق/۸ و ۹م از شهرت و نفوذ بسیار برخوردار بودند و بر مالکیان مصر ریاست داشتند. فهرست مندرجات۲ - تحصیلات ۳ - تغییر مذهب ۴ - شاگردان ۵ - سرانجام ۶ - آثار ۷ - پانویس ۸ - منبع ۱ - معرفی اجمالیابوعبدالله محمد بن عبدالله (۱۸۲- ۲۶۸ق/۷۹۸-۸۸۱م)، معروفترین فرزند عبدالله بن عبدالحکم که در حدیث و فقه مالکی و شافعی عالمی بلند آوازه بود. پس از پدر ریاست مالکیان مصر یافت و تا پایان عمر، به تألیف مشغول بود. [۱]
ابن ابیحاتم، عبدالرحمان، الجرح و التعدیل، ج۷، ص۳۰۰.
[۲]
ابنعبدالبر، یوسف، الانتقاء، ج۱، ص۱۱۳-۱۱۴، بیروت، دارالکتب العلمیه.
[۳]
ابنجوزی، عبدالرحمان، المنتظم، ج۱۲، ص۲۲۰.
۲ - تحصیلاتوی اصول فقه را نخست از پدر و عبدالله بن وهب و اشهب که هر ۳ از بزرگان اصحاب مالک بودند، فراگرفت و از آنان حدیث روایت کرد. [۴]
ابنخلکان، وفیات الاعیان، ج۴، ص۱۹۳.
۱۷ساله بود که به سفارش پدر به حلقه درس شافعی که به خانه آنان وارد شده بود، پیوست و تا واپسین روزهای زندگی شافعی از دانش او بهره برد. هوش سرشار و پشتکار و علاقه محمد، شافعی را به شگفت آورد و او را به خود نزدیک کرد. [۵]
ابنخلکان، وفیات الاعیان، ج۴، ص۱۹۳-۱۹۴.
[۶]
ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، ج۱۲، ۴۹۸-۴۹۹، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
استمرار یک دوره ۵ ساله از مناسبترین مراحل تحصیلی محمد در مذهب شافعی و فرصت استفاده مستقیم از پیشوا و بنیانگذار این مذهب و مطالعه کتاب احکام القرآن و کتاب الرد علی محمد بن حسن و بخشهایی از سنن در حدیث، و نیز ویژگی محمد به عنوان یگانه راوی وصایای شافعی و یادداشت همه کتابهای او، محمد را در زمره دانشمندترین و بارزترین یاران نزدیک شافعی قرار داد. [۷]
ابنندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ج۱، ص۲۶۱.
[۸]
ابنعبدالبر، یوسف، الانتقاء، ج۱، ص۱۱۳-۱۱۴، بیروت، دارالکتب العلمیه.
پیوند پیگیر محمد به شافعی و گرایش به مذهب او از سوی کسی که خود و خاندانش از بزرگان و پیشوایان مالکی در مصر بودند، بر مالکیان آن دیار گران آمد و از عبدالله پدر محمد که در واقع مشوق او در استفاده از محضر شافعی بود، خواستند که او را از ادامه این آمد و شد که در بین فقهای مالکی اثری نامطلوب برجای مینهاد، باز دارد، اما عبدالله این رفتار فرزند را نشان کنجکاوی و دانشاندوزی و علاقه به آشنایی او به اختلاف اقوال وانمود کرد و در نهان همچنان او را به بهرهگیری از دانش شافعی ترغیب کرد. [۹]
ابنخلکان، وفیات الاعیان، ج۴، ص۱۹۳-۱۹۴.
محمد نیز تا آخرین ماههای زندگی شافعی درس او را ترک نکرد و جانشینی او را چشم میداشت. اما با مرگ نابهنگام شافعی (۲۰۴ق) و جوانی محمد، این امید تحقق نیافت و بویطی یکی از اصحاب شافعی که از محمد مسنتر بود، به اداره مجالس درس او و تدریس به جای شافعی پرداخت. [۱۰]
ابنخلکان، وفیات الاعیان، ج۷، ص۶۳.
[۱۱]
حسینی، ابوبکر، طبقات الشافعیه، به کوشش عادل نویهض، ج۱، ص۳۰-۳۱، بیروت، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م.
محمد از این رویداد آزرده شد و برای خویش حلقه درس جداگانه تشکیل داد و کتاب الرد علی الشافعی فیما خالف فیه الکتاب و السنه را در ردّ بر استاد نوشت. [۱۲]
ابنفرحون، ابراهیم، الدیباج المذهب، ج۱، ص۲۳۲.
[۱۳]
شکعه، مصطفی، الامام محمد بن ادریس شافعی، ج۱، ص۱۹۹-۲۰۲، قاهره/ بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
۳ - تغییر مذهبتصریح و توجه بسیاری از نویسندگان شافعی به شرح احوال و آثار محمد بن عبدالحکم در تذکرهها و کتابهای طبقات الشافعیه حاکی از فضل تقدم و پایگاه والای او در بین یاران نزدیک شافعی است. [۱۴]
ابواسحاق شیرازی، ابراهیم، طبقات الفقهاء، ج۱، ص۹۹، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
[۱۵]
سبکی، عبدالوهاب، طبقات الشافعیه الکبری، به کوشش عبدالفتاح محمد حلو و محمود محمد طناحی، ج۲، ص۶۷-۷۱، قاهره، ۱۳۸۳ق/ ۱۹۶۴م.
[۱۶]
اسنوی، عبدالرحیم، طبقات الشافعیه، به کوشش عبدالله جبوری، ج۱، ص۳۶-۳۷، بغداد، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م.
[۱۷]
ابنقاضی شهبه، ابوبکر، طبقات الشافعیه، ج۱، ص۶۹.
محمد پس از یأس از جانشینی شافعی به مذهب مالک، مذهبی که از آغاز به آن چشم گشوده بود و پدر و برادران و دیگر افراد خاندانش از سرآمدان و پیشوایان آن بودند، بازگشت. در توجیه این تغییر مذهب محمد نوشتهاند که شافعی در مرض موت او را به بازگشت به مذهب پدران پند داده بود و او چنین کرد و چندان نپایید که افقه مالکی مذهبان مصر شد [۱۸]
عبادی، محمد، طبقات الفقهاء الشافعیه، به کوشش گوستا ویتستام، ج۱، ص۲۰، لیدن، ۱۹۶۴م.
و در فقاهت و شناخت اقوال صحابه و تابعین کسی به مرتبه او نمیرسید [۱۹]
ذهبی، محمد، تذکرة الحفاط، ج۲، ص۹۸.
و طالبان فقه و حدیث از مغرب و اندلس به سویش روی آوردند. [۲۰]
ابنفرحون، ابراهیم، الدیباج المذهب، ج۱، ص۲۳۱.
۴ - شاگردانمشهورترین کسانی که از محمد روایت کردهاند، عبارتند از: عبدالرحمان بن اسحاق جوهری حنفی، یحیی بن عثمان، محمد بن اسد ابنسعید، ابوحاتم رازی، ابوعبدالرحمان نسائی صاحب سنن. [۲۱]
نسائی، ابوعبدالرحمان، سنن نسائی، ج۴، ص۲۰۹.
[۲۲]
نسائی، ابوعبدالرحمان، سنن نسائی، ج۶، ص۱۹۷.
و محمد بن جریر طبری، [۲۳]
طبری، محمد بن جریر، التاریخ، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۱، ص۱۳، قاهره، ۱۹۶۰- ۱۹۶۸م.
[۲۴]
طبری، التاریخ، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۳، ص۱۶۸، قاهره، ۱۹۶۰- ۱۹۶۸م.
[۲۵]
طبری، التاریخ، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۳، ص۱۹۷، قاهره، ۱۹۶۰- ۱۹۶۸م.
[۲۶]
عبادی، محمد، طبقات الفقهاء الشافعیه، به کوشش گوستا ویتستام، ج۱، ص۲۰، لیدن، ۱۹۶۴م.
[۲۷]
عبادی، محمد، طبقات الفقهاء الشافعیه، به کوشش گوستا ویتستام، ج۱، ص۴۲، لیدن، ۱۹۶۴م.
[۲۸]
ابن ابیحاتم، عبدالرحمان، الجرح و التعدیل، ج۳، ص۳۰۰،حیدرآباد دکن، ۱۳۷۲ق/ ۱۹۵۳م.
[۲۹]
کندی، محمد، کتاب الولاة و کتاب القضاه، ج۱، ص۲۸۴.
[۳۰]
کندی، محمد، کتاب الولاة و کتاب القضاة، به کوشش روون گست، ج۱، ص۵۳۶، بیروت، ۱۹۰۸م.
[۳۱]
ابنفرحون، ابراهیم، الدیباج المذهب، ج۱، ص۲۳۱.
۵ - سرانجاممحمد با اینهمه مراتب علمی و اجتماعی و ریاست مذهبی، در زمان متوکل عباسی همراه دیگر برادران گرفتار و اموالش مصادره شد و پس از آنکه برادرش عبدالحکم بر اثر شکنجه در زندان درگذشت، محمد به دستور خلیفه از زندان رهایی یافت. [۳۲]
قاضی عیاض، عیاض، ترتیب المدارک، به کوشش احمد بکیر محمود، ج۴، ص۱۶۴.
[۳۳]
ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، ج۱۲، ص۵۰۰، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
نزدیکی او با معتزله باعث شد که به طرفداری از مسأله خلق قرآن متهم شود. او را به بغداد احضار کردند تا نزد احمد بن ابیدؤاد قاضی بر مخلوق بودن قرآن اعتراف کند، اما او پاسخ مناسب نداد و به مصر بازگردانده شد و باقی عمر را با وجود جاه و مال فراوان در نهایت قناعت و سادگی زیست و به تعلیم شاگردان و تألیف پرداخت. [۳۴]
ابواسحاق شیرازی، ابراهیم، طبقات الفقهاء، ج۱، ص۹۹، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
[۳۵]
ابنفرحون، ابراهیم، الدیباج المذهب، ج۱، ص۲۳۲.
[۳۶]
ابنخلکان، وفیات الاعیان، ج۴، ص۱۹۳.
[۳۷]
ابنتغری بردی، النجوم الزاهره، ج۳، ص۴۴.
۶ - آثار۱. تنها اثر به جای مانده و چاپ شده محمد، الحاقیه مختصری است بر کتاب سیرة عمر بن عبدالعزیز از مؤلفات پدرش عبدالله که به روایت خود محمد همراه با کتاب مذکور در قاهره منتشر شده است. این کتاب به احتمال همان سیره یا فضایل عمر بن عبدالعزیز است که سزگین از مؤلف آن به نام محمد بن عبدالله بن عبدالحکم یاد کرده است. آثار یافت نشده: ۲. احکام القرآن. [۳۸]
ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، ج۱۲، ص۵۰۰، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
[۳۹]
صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، ج۳، ص۲۷۲.
[۴۰]
داوودی، محمد، طبقات المفسرین، ج۲، ص۱۷۹، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
۳. اختصار کتب اشهب. [۴۱]
ابنفرحون، ابراهیم، الدیباج المذهب، ج۱، ص۲۳۲.
[۴۲]
داوودی، محمد، طبقات المفسرین، ج۲، ص۱۷۹، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
۴. ادب القضاه. [۴۳]
ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، ج۱۲، ص۵۰۱، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
[۴۴]
صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، ج۳، ص۲۷۲.
۵. تاریخ مصر. [۴۵]
حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۱، ص۳۰۴.
۶. الدعوی و البینات. [۴۶]
ابنفرحون، ابراهیم، الدیباج المذهب، ج۱، ص۲۳۲.
[۴۷]
داوودی، محمد، طبقات المفسرین، ج۲، ص۱۷۹، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
۷. الرد علی بشر المریسی. [۴۸]
ابنفرحون، ابراهیم، الدیباج المذهب، ج۱، ص۲۳۲.
[۴۹]
داوودی، محمد، طبقات المفسرین، ج۲، ص۱۷۹، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
۸. الرد علی فقهاء العراق. [۵۰]
ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، ج۱۲، ص۵۰۰، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
۹. الرد علی الشافعی فیما خالف فیه الکتاب و السنّه. [۵۱]
سبکی، عبدالوهاب، طبقات الشافعیه الکبری، به کوشش عبدالفتاح محمد حلو و محمود محمد طناحی، ج۲، ص۶۹، قاهره، ۱۳۸۳ق/ ۱۹۶۴م.
یا الرد علی الشافعی فیما وقع من خلاف للحدیث المسند که از مالک در قبال ایرادهای شافعی بر او حمایت کرده است. [۵۲]
ابنعبدالبر، یوسف، الانتقاء، ج۱، ص۱۱۴، بیروت، دارالکتب العلمیه.
[۵۳]
صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، ج۳، ص۲۷۲.
۱۰. الرجوع عن الشهاده. [۵۴]
ابنفرحون، ابراهیم، الدیباج المذهب، ج۱، ص۲۳۲.
[۵۵]
داوودی، محمد، طبقات المفسرین، ج۲، ص۱۷۹، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
۱۱. السبق و الرمی. [۵۶]
ابنفرحون، ابراهیم، الدیباج المذهب، ج۱، ص۲۳۲.
۱۲. الکفاله. [۵۷]
داوودی، محمد، طبقات المفسرین، ج۲، ص۱۷۹، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
۱۳. المختصر که اضافاتی بر المختصر پدرش دارد. [۵۸]
داوودی، محمد، طبقات المفسرین، ج۲، ص۱۷۹، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
۱۴. فضائل عبدالملک بن عمر بن عبدالعزیز و سهل بن مزاحم. ۱۵. مصابیح الظلم. [۵۹]
بغدادی، اسماعیل، هدیه، ج۲، ص۱۸.
۱۶. المولدات. [۶۰]
ابنفرحون، ابراهیم، الدیباج المذهب، ج۱، ص۲۳۲.
۱۷. النجوم. [۶۱]
داوودی، محمد، طبقات المفسرین، ج۲، ص۱۷۹، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
۱۸. الوثائق و الشروط. [۶۲]
داوودی، محمد، طبقات المفسرین، ج۲، ص۱۷۹، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
[۶۳]
ابنفرحون، ابراهیم، الدیباج المذهب، ج۱، ص۲۳۲.
وی همچنین مجالس خود را در ۴ جزء نوشته بوده است. [۶۴]
ابنفرحون، ابراهیم، الدیباج المذهب، ج۱، ص۲۳۲.
۷ - پانویس
۸ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابنعبدالحکم»، ج۴، ص۱۴۷۳. |